اولین چاپ
کتابها - آیینه


حال آشفتۀ من

دفتر شعر من است

و پریشانی من

همۀ فکر من است

*

آه ! من آه شدم

آه! من دود شدم

بودم اما چه دریغ!

زود نابود شدم

*

آه! افسوس ، افسوس

بر لبم حرف سکوت

گم شدم من لب آب

می روم رو به سقوط

*

متلاشی شده ام

زیر پاهای بهار

لانه دارد به دلم

چلچله های بهار

*

حسّ ویرانگر باد

جنسش از سنگ شده

نفسم می گیرد

و دلم تنگ شده

*

روی لب های من است

واژه هایی مرطوب

قفس دلخوشی ام

رنگ یک نالۀ خوب

*

کودکی ها چه شده است؟

و الفبای شلوغ

چه کسی گفته به من

اولین حرف دروغ!

*

و دبستان چه شده است

ساعت درس و کتاب

خط کش زاویه دار

روی انبوه حساب

*

مهربان بود معّلم که نوشت

روی آن تخته سیاه

آب ، بابا ، نان داد

و به من کرد نگاه

*

زنگ تفریح چه شد

شوق آموزش یک حرف جدید

کفش هایی قرمز

و لباس شب عید

*

اولین دوست که بود

اولین حرف چه گفت

اولین بار کجا

گل اندیشه شکفت

*

زیر باران بودم

که برافراشته شد

پرچم خوب سه رنگ

اولین پاییز مدرسه بود

دنگ... دنگ...!

دنگ...دنگ...!

*

چه کسی گفت به من

دختر خوب و زرنگ

اولین بار چه کس یادم داد

که بنویسم جنگ

*

اولین بیست که در دفتر من جای گرفت

اولین روز قشنگ

اولین دانه که خود کاشته ام

اولین شاخه و برگ

*

اولین خنده کجاست

اولین گریه چه شد

اولین قهر چه بود

اولین هدیه چه شد

*

کاش کودک بودم

بازی و شور و نشاط

خواب تعطیلی من

رفته آن سوی حیاط

...