نظرسنجی
آمار بازدید کنندگان
![]() | امروز | 63 |
![]() | کل بازدیدها | 274761 |
حاضرین در سایت
ما 4 مهمان آنلاین داریمبی ریا فریاد کردم بشنوید...
بی ریا فریاد کردم بشنوید
این صدای آخرین حرف منست
این همه باران به سقف من چکید
روزهای رفته از یادم نرفت
ساده |
![]() |
کتابها - دریچه | |||
زن بي سواد قد كوتاه
چادري سياه بر سر داشت
نان بربري به دستش بود
و هزار فكر در سر داشت میهمان به پشت در داری پرده های خانه ات رنگی میل و کاموا و هزارن عشق روی ایوان ،هاونی سنگی
خیره بر پنجره می گردی... می روی و باز می گردی ... ظرفی از محبت و گرمی بر سر اجاق گاز خود خوش به حالت ای زن ساده گریه داری با نماز خود ... می روی به دیدن مادر رو به آن کوچه که بن بست است خوش به حالت ای زن ساده انتظاری در نگاهت هست ...
زندگی برایت آبی رنگ ...
|