کتابها -
من و شمع
|
چهره پاییزی و زرد حیاط
برگ های خشک و نارنجی و سرخ
خش خش تکرار اسمت بر لبم
زیر پای خاطرات
*
می دوم با هر چه عشق
می دوم با هر چه اشک
باز همرنگ سکوت
زیر پای خاطرات
*
ماهها در انتظار
پنجره تب کرد و مرد
بوی باران می رسد
زیر پای خاطرات
*
حرفها بیرنگ و مات
دستهایم می رود
می رسد تا دست تو
زیر پای خاطرات
*
باد موهای مرا
می برد هر سو ولی
من صدایت می کنم
زیر پای خاطرات
*
بوی باران می زند
بر درخت خانه ام
یک پرنده می پرد تا بام عشق
زیر پای خاطرات
*
عکس ها پوسیده اند
مردمان بر عشق من خندیده اند
لحظه ها خاکستري تر می شوند
زیر پای خاطرات
*
شاید از روزی که باد
با شکوفه عشق بازی می کند
فصل لبخند من و تو می رسد
زیر پای خاطرات
*
شاید آن ابریشم ابر کبود
شاید این تنهایی مهتاب و نور
باز هم گم می شود
زیر پای خاطرات
*
من به دنبال سکوت فصل زرد
من به دنبال نسیم رهگذر
من به دنبال شروعی تازه تر
می روم اما فقط
زیر پای خاطرات
*
گوش کن آخر صدای خسته را
یا هجوم بغض های بسته را
برگ زردی می شوم ، له می شوم
زیر پای خاطرات
..
|