تفاوت چاپ
کتابها - غریبانه


درون آینه یک زن

زخود پرسیدآیا من

همان بودم که اکنونم

همین اینم که آن بودم

*

بگو پس خنده هایم کو؟

کجایند که نمی بینم

*

چرا اینقدر تنهایم

که تنها تکیه گاه من

دو خط شعرو کمی گریه

واین آهی که می بینم

*

چه آمد بر سرم اینک؟

که اینسان زار و غمگینم

تمام شب نمی خوابم

فقط کابوس می بینم

چرا اینگونه دلگیرم؟

*

کجا رفت آن عروسک ها

چه شد آن خواب های من

بگو آن دختر شادی

که می خند ید، من بودم؟!!

...